که با نبود تو نومیدم از رسیدن عید
تو نرگس و گل سرخ و بنفشه ای ورنه
اگر تو باغ نباشی گلی نخواهم چید!
حسین منزوی
سلام
در آخرین دقیقه های سال ۹۰ چند تا کار کوتاه تقدیم به شما دوستان.
برگ سبزیست تحفه ی درویش
۱)
بچه كه بودم
روي بادبادكم
نقاشي پدرم را كشيدم
بادبادك
پدرم را دزديد
ابرها
بادبادكم را
۲)
بهار را كه تقسيم كردند
ما سهممان را به خانه آورديم
با بيداري ما
بزرگ شد
از ديوارها
از سقف
بيرون زد
و خانه را بر سرمان خراب كرد
۳)
رودخانه ها را به سمت تو ميچرخانم
اقيانوسي در چشمت شكل ميگيرد
من
ماهي كوچكي ميشوم
و كوسه ها
مرا مي بلعند
سال خوبی داشته باشید